زن ایرانی نه « ضعیفه » نه « دنبال ترحم»/زنان «پیشگامان» جنبش ملت ایران

کسی در مطلبی نوشته است :
“احساس ضعیفه بودن تنها مختص به تفکرات و روحیات عموم زنان ایرانی نمیشود . در طول دو سه سال اخیر و در تمام مواردی که دستگاههای قضایی و امنیتی حکومت با زنانی که خود را از خواص و فعال حقوق زنان و فمینیست می دانند برخورد کرده اند – بدون استثناء – واکنشهایی که از سوی زنان دستگیر شده یا به زندان افتاده و نیز محافل دوستان و همفکرانشان نشان داده شده است عمیقا” با تکیه بر “قابل ترحم بودن” زن دستگیر شده و در جهت جلب ترحم مخاطب خود بوده اند …”
این زبان بی منطق و توهین آمیز و تلاش برای تحقیر کسانی که شجاعانه و بی چشم داشت از تمام هستی خود در راه آزادی ایران گذشته اند را نمی توان بی پاسخ گذاشت! کیست که نداند، مستندترین دلیل غیر خشونت آمیز بودن جنبش مردم ایران حضور دانشجویان و زنان بعنوان پیشگامان صف مقدم این جنبش است که در حال حاضر بیشترین تعداد اسرای ما را نیز تشکیل می دهند؟ کمپین ها و گروههای فعال صلح آمیزی که در طول این سالیان و خصوصا در ماههای پس از کودتا توسط زنان ایران سازماندهی شده است در تاریخ ایران سابقه ندارد. از کمپین یک میلیون امضاء تا همگرائی جنبش زنان برای طرح مطالبات تا طومار سبز و …. همه از جنش زنان ریشه گرفته و ما را فراتر برده و متحد ساخته اند. آیا فراموش کرده ایم که نخستین کمپین شبیه سازی را که بلای جان حکومت شد، زنان ایرانی تحت عنوان ” کمپین من عاطفه ام” سازماندهی کردند؟ فراموش کرده ایم که « ندا » در همه جهان سمبل جان باختگان جنبش سبز است؟ شجاعت زنان بی مانند روزنامه نگار ما فراموش شد؟ تعداد وبلاگ های زنان ایرانی بی شمار است و دلاوری آنان در تظاهرات خیابانی برابر نیروهای سرکوبگر رژیم را همه شاهد بوده ایم . زنان حقوق دان ایرانی را از یاد برده ایم که چگونه از موکلین مظلوم خود در بیدادگاههای رژیم دفاع می کنند؟ نخستین برنده نوبل در ایران کسی جز شیرین عبادی بود که در راه آزادی و برابری سالها مبارزه کرد و نهایتا هم پس از دریافت نوبل حقوق بشر از دیار خود آواره گردید؟ اگر بجای اینکه با سرهم کردن جملات نامفهوم و توهین آمیز و ترکیب آن با برخی تعصبات کور و بی منطق، هویت و شهامت و قدرت زنان فعال ایران را زیر سوال ببرید، با اندکی آگاهی در می یافتید که این جنبش زنان ایران است که به هر جایزه ای هویت و اعتبار می بخشد و نه برعکس! شاید انسانی تر و منصفانه تر در باره آنان قضاوت می کردید. فراگیری و ریشه دار بودن فعالیت زنان ایرانی در عرصه مبارزات کنونی از چنان هویتی در سطح ملی و بین المللی بر خوردار است که هیچکس توان پوشاندن چهره قوی، صلح جویانه و انسانی آن را ندارد و نهایت این حضور قوی و صادقانه را می توان در چهره درخشان مادران عزادار دید. مادرانی که شرف جنبش سبز ملت ایرانند. مادرانی که یا فرزندانشان جان باخته راه آزادی اند و یا در اسارت گاههای رژیم مورد مهرورزی جمهوری اسلامی قرار دارند! مادرانی که با ایستادگی حیرت آور و شبانه روزی در برابر بیدادگاههای ستم یا در برابر اوین ، به اعتراض در برابر استبداد و تلاش برای رهایی عزیزان در بند مشغولند و هر شب با تکیه بر پایداری خویش ، گروهی از فرزندان بازداشت شده را آزاد می کنند… انسانهایی که شجاعت و از خود گذشتگی در برابر آنان زانو می زند و افتخار ماست که خاک پای آنان باشیم. فراموش کرده ایم مادر 75 ساله ای را که بازداشت می شود و زیر بازجویی پایش می شکند و پس از آزادی با پای گچ گرفته در برابر اوین ایستاده و شعار می دهد! آن وقت ما به خود اجازه دهیم که بگوییم (تمام واکنش های فعالین زن ایرانی از سر “قابل ترحم بودن” ابراز می شود!) . ما که هستیم؟ جز کسانی که فخر می فروشیم و ادعا داریم؟ ما چه کرده ایم جز عیب جویی و این و آن را حقیر کردن تا خود به چشم بیائیم؟! شرممان باد اگر که در عافیت به سر بریم و دهان به تحقیر کسانی باز کنیم که هر چه هست از پایداری و حضور بی ادعای آنان است.

http://jomhoriyat.wordpress.com/2010/03/04/%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%86-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C-%C2%AB%D8%B4%D8%B1%D9%81%C2%BB-%D8%AC%D9%86%D8%A8%D8%B4-%D9%85%D9%84%D8%AA-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%D9%86%D8%AF-%D8%AF%D8%B1-%D9%BE

0 نظرات :: زن ایرانی نه « ضعیفه » نه « دنبال ترحم»/زنان «پیشگامان» جنبش ملت ایران

ارسال یک نظر